ما به منظور برآورد اثرات قرارگیری در معرض رسانه‌ها بر مجموعه وسیعی از ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی، در ابتدا به طراحی مقیاس‌های مناسب نیاز داریم. بعد اول مربوط به ارزش‌های جنسی و اخلاقی بر اساس پاسخ پاسخگویان به در مورد سقط جنین، طلاق، همجنس گرایی، فحشا، کشتن از روی ترحم (آتانازی) و خودکشی است؛ دامنه این مقیاس‌ها از عبارت «هرگز قابل توجیه نیست» تا «همیشه قابل توجیه است» است.
 
 بعد دوم، نگرش نسبت به استانداردهای اخلاقی در زندگی عمومی را دربر می گیرد. این استانداردها شامل قابل توجیه بودن تقلب در مالیات، اجتناب از پرداخت کرایه وسایل نقلیه عمومی، به دروغ مدعی منافع دولتی شدن و پذیرش رشوه هستند. بعد سوم، مربوط به ارزش‌های دینی (اهمیت خدا، اهمیت دین)، مناسک دینی (از جمله اینکه آیا پاسخگو نماز می خواند یا عبادت می کند و میزان حضور در مکان های مذهبی)، و تلقی فرد از مذهبی بودن خود است.
 
این گویه‌ها به عنوان برخی از مهم ترین جنبه های دینداری ظاهر شدند که در بسیاری از انواع جوامع و ادیان قابل کاربرد است و به عنوان مقیاس‌های استاندارد به طور گسترده‌ای در ادبیات جامعه شناسی دین به کار گرفته شده است. بعد چهارم، نگرش نسبت به برابری جنسیتی در محل کار، سیاست و تحصیلات را در بر می گیرد. از این گونه ها نیز به منظور بررسی جهت گیری های افراد نسبت به نقش‌های جنسی زنان و مردان در فرهنگ‌های مختلف استفاده شده است. آخرین بعد، سه گویه را در رابطه با نگرش نسبت به خانواده و ازدواج در برمی گیرد. از آنجا که پاسخ‌های هر یک از این ابعاد، بسیار همبسته بوده است، گویه ها با یکدیگر ترکیب شدند و در نتیجه برای سهولت مقایسه، مقیاس‌ها به مقیاس‌های ۱۰۰ نقطه‌ای استاندارد تبدیل شدند.
 
ما می توانیم تحلیل خود را با مقایسه توزیع میانگین پاسخ ها در این مقیاس‌ها، برحسب میزان استفاده کاربران (کم، متوسط و زیاد) از رسانه‌های خبری در هر دو جامعه جهان وطن و محلی، شروع کنیم. برای ارزیابی معناداری و شدت تفاوت میان گروهها از تحلیل واریانس (آنروا) استفاده شده است.
 
در هر دو جامعه جهان وطن و محلی برای تمام مقیاس‌های ارزشی (به استثناء ارزش‌های خانوادگی) تا حدودی تفاوت های معنادار و نسبتا قوی مشاهده شده است. همچنین این ارزش‌ها در میان انواع کاربران رسانه کم استفاده، دارای استفاده متوسط و پراستفاده متفاوت است. بر استفاده کننده‌ترین افراد از رسانه‌های خبری در هر دو نوع جامعه (جهان وطن و محلی) لیبرال ترین افراد نسبت به همجنس گرایی، سقط جنین، طلاق و نظایر آن هستند، اما در جوامع جهان وطن شکاف میان استفاده از رسانه، بزرگتر (۱۷ درصد) بود. این الگو برای دینداری نیز تکرار شده است؛ در این مورد نیز کاربران رسانه‌ها به طور کلی سکولار ترین افراد بوده و بزرگترین شکاف نیز (۱۹ درصد) در جوامع جهان وطن مشاهده می شود. برای پاسخهای مربوط به برابری جنسیتی نیز نتایج مشابه ای را می توان مشاهده نمود، کاربران رسانه‌ها در جوامع جهان وطن تساوی طلب ترین افراد در درک خود از نقش‌های جنسی مناسب زنان و مردان بودند و همچنین ارزش‌های خانوادگی لیبرال تری را ابراز نموده‌اند.
 
در مورد نگرش نسبت به تقلب در مالیات، به دروغ مدعی منافع دولتی شدن یا پذیرش رشوه نیز الگوهای مشابه‌ی قابل مشاهده است. اگرچه در جوامع جهان وطن کاربرانی که از رسانه‌ها بیشتر استفاده می کنند در مقایسه با کاربرانی که کمتر استفاده می کنند، با تفاوت بسیار اندکی این کر دارها را رد می کنند.
 
به منظور مشاهده اینکه آیا این یافته‌ها بعد از کنترل خصوصیات اجتماعی کاربران رسانه‌ها، همچنان تایید می شوند، از تحلیل رگرسیون چندسطحی استفاده شده است. نتایج سطح فردی تا حد زیادی یافته های میانگین های توصیفی را تایید می کند، حتی بعد از کنترل تحصیلات، سن و درآمد، استفاده فردی از رسانه‌های خبری به طور معناداری با مدارای بیشتر و جهت گیری های لیبرال نسبت به ارزش‌های اخلاقی و جنسی، عدم تایید استانداردهای غیراخلاقی در زندگی عمومی، جهت گیری های سکولارتر، حمایت از برابری جنسیتی و ارزش‌های خانوادگی لیبرال ارتباط داشت.
 
قدرت ضرائب استفاده از رسانه‌ها در مقیاس‌های ارزشی، متفاوت بود، اما نتایج در همه موارد از نظر آماری معنادار بود. همانطور که مطالعات قبلی نیز نشان داده اند، افراد دارای تحصیلات بالاتر و جوان تر، نسبت به ارزش‌های اخلاقی و جنسی، ارزش‌های خانوادگی و برابری جنسیتی همواره لیبرال تر، نسبت به استانداردهای غیر اخلاقی در زندگی عمومی کم مداراتر و در ارزش‌ها و کردارهای خود سکولار‌تر هستند.
 
در سطح ملی، زندگی در جوامع جهان وطن تر به طور معناداری با ارزش‌های اخلاقی و جنسی لیبرال تر، حمایت از برابری جنسیتی و ارزش‌ها و اعمال سکولارتر ارتباط داشت. بر اساس نتایج مطالعات پیشین، مردم جوامع پساصنعتی مرفه در مقایسه با مردم جوامع در حال توسعه، از یک طرف به تساوی طلبی در باورهای خود نسبت به نقش‌های مناسب زنان و مردان تمایل بیشتری دارند و از طرف دیگر میزان دینداری پایین تری دارند. بر اساس اثرات متقابل بین سطوح (فردی و ملی) نیز، استفاده از رسانه‌ها در جوامع جهان وطن با ارزش‌های جنسی و اخلاقی لیبرال تر و نیز تساوی طلبی پایین تر (و نه بالاتر نسبت به نقش زنان و مردان، به طور معناداری رابطه داشت.
 
برای فهم اینکه آیا اساسا روابط سطح ملی تحت تاثیر سطوح توسعه اقتصادی با خصوصیات کلی تر سیستم های رسانه‌ای باز تر بودند یا نه، دوباره مدل‌های دیگری برای ارزش‌های جنسی و اخلاقی (به عنوان متغیر وابسته) و سطوح ملی جهانی شدن، توسعه اقتصادی، آزادی رسانه‌ها و استفاده از رسانه‌ها در سطح اجتماعی، اجرا شد. اگرچه نمی توان به سادگی این نتایج را به سطوح سرانه تولید ناخالص داخلی تقلیل داد، زیرا که هر دو شاخص جهانی شدن و آزادی رسانه‌ای در مقایسه با سرانه تولید ناخالص داخلی، پیش بین های نسبتا قوی تری برای ارزش‌های اجتماعی بودند. همبستگی قوی که میان این متغیرهای سطح اجتماعی وجود دارد، فهم این مسئله را دشوار می کند؛ به عنوان مثال توسعه اقتصادی با الگوهای دسترسی به رسانه‌ها، سطوح ادغام در بازارهای جهانی و سطح آزادی رسانه‌ای رابطه نزدیکی دارد. اما این تحلیل نشان می دهد که هر تبیین جامعی باید اثر عوامل دیگری غیر از توسعه اقتصادی را نیز در نظر گیرد.
 
منبع: جهانی شدن و تنوع فرهنگی، پیپا نوریس و رونالد اینگلهارت، ترجمه: عبدالله فاضلی و ساجده علامه،صص257-249 چاپ و نشر سپیدان، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵